خاطره ی یکهویی

درود بر شما،

من الان بیست و پنج سالمه و از زمانی که نوزده سالم بود، خاطره جالبی دارم که به نظرم خوشتون بیاد.

من صورتم از سن هجده سالگی شروع کرد به جوش زدن های خفیف و تا موقعی که نوزده سالم بشه صورتم پر از جوش های بزرگ و بد شده بود. بابای من علاقه شدیدی داره به این که خودش مشکلات رو حل کنه. به بابام گفتم که: بابا من صورتم این قدر پر جوش و آکنه شده، می شه منو ببرین پیش یک متخصص پوست تا معاینم کنه؟ بلکه پوستم به حالت قبلی خودش در بیاد.

پدرم با قاطعیت تمام گفت: من خودم دوستم متخصص پوست بوده از اون یاد گرفتم، می دونم باید چیکار کنم. منم دیگه چیزی نمی تونستم بگم به بابام. بابام گفت بیا پسرم این چایی رو بخور تا خوب شی. یک چایی درست کرده بود بابام که رنگش سبز بود و روش یک چیزای سیاهی ریخته بود. خیلی قیافش حال بهم زن بود. به زور بابام خوردمش و مزش حال بهم زن تر از قیافش بود. خلاصه خوردم اونو. بابام گفت یک هفته هر روز اینو بخوری پوستت مثل رو اولش می شه. منم گفتم چشم.

یک هفته هر روز اون زهر ماری رو می خوردم اما هیچ تغییری روی صورتم ایجاد نشد. به بابام گفتم چیشد بابا گفتی خوب می شم که. بابامم جوابی نداد اما پشیمونم نبود. آخرش با اصرار های زیاد مامانم رفتیم کلینیک تخصصی پوست در مشهد. اونجا پزشکشون منو معاینه کردن و گفتن که بخاطر آلودگی هواست که این طوری شده صورتم. باورم نمی شد که یک نفر بخاطر آلودگی هوا صورتش جوش بزنه اونم تا این حد. خلاصه یک سری دارو ها بهم دادن به همراه یک کِرِم و گفتن که هر روز این ها رو مصرف کنم. شاید باورتون نشه ولی بعد از یک ماه، صورتم مثل روز های اولی که هیچ جوشی نداشتم شده بود. کلینیک تخصصی پوست مشهد واقعا جای فوق العاده ایه.


کلینیک دیالیز در مشهد

سلام به همه، 

من چند وقتی بود که کلیه هام درد می کردن همش. با پدر و مادرم که صحبت کردم، طبق عادت همیششون می گفتن چیزی نیست و خوب می شی. بعد از سه روز، کلیه هام دردشون بیشتر شد و به قدری درد می کرد که تحمل دردش واقعا برام سخت بود. آخرش تصمیم گرفتم برم پیش یک دکتر متخصص برای این مشکلم. پدر و مادرم رو به هر بدبختی ای که بود راضی کردم که منو ببرن دکتر. یک روز که رفتیم خونه مامان بزرگم توی خیابون طبرسی، بابام گفت بیا ببرمت همین جا کلینیک طبرسی. منم گفتم نه باباااا این جا دوست ندارم نمی خوام منو ببرین اینجا. بابام گفت تو بیا خیلی کلینیک خوبیه. خلاصه این دفعه بابام منو راضی کرد که ببره اون جا. رفتیم و نوبت گرفتیم. با پزشک اونجا صحبت کردم. چقدر پزشک خوبی بودن. واقعا می شد اسمشون رو گذاشت متخصص.

با مشورت دکتر به این نتیجه رسیدیم که من کلیه هام ضعیف شدن و نیاز به دیالیز دارم...!

کلینیک طبرسی بخش دیالیز هم داره و برای دیالیزم همیشه همون جا میرم. یک کلینیک دیالیز باید دستگاه هاش کاملا بروز و مجهز باشن. دستگاه ها باید هر چند وقت یک بار تعویض بشن. پس کلینیک دیالیز خوب، باید تمام این ها رو رعایت کنه...!

 


فشار خون، ارثی جدایی ناپذیز

سلام به همگی،

امیدوارم حالتون خوب باشه

من تنها کسی هستم که تو خانوادمون با مشکل فشار خون زندگیم رو می گذرونم.کوچک ترین اتفاق باعث می شه غش کنم. این مشکل رو فقط من دارم اما مادر بزرگم هم (خدا بیامرزش) این جور که مامانم می گفت، این مشکل غش کردن های زیاد رو داشت. خیلی قرص ها رو امتحان کردم. می دونین که فشار خون هم کم دارو و قرص نداره. پیش دکتر های مختلف هم رفتم. دیگه به حدی رسیده بودم که غش کردن هام برای بقیه عادی شده بود و وقتی غش می کردم دیگه بیمارستان نمی بردنم چون می دونستن که زود خوب می شم و به هوش میام.

چند وقت پیش من غش کردم و هر چی صبر کردن به هوش نمی اومدم. دیگه واقعا ترسیدن و من رو بردن کلینیک طبرسی. اونجا هر طور که می شد منو به هوش آوردن. بعدش پزشکشون خیلی سوالا ازم پرسیدن و به نتایجی رسیدن. بهم خیلی توصیه ها کردن و گفتن بعضی کار ها رو انجام بدم و بعضی کار ها رو انجام ندم. چند تا دارو جدید هم برام نوشتن و گفتن مصرف کنم. از دارو هایی که قبلا استفاده می کردم هم تعجب کردن و گفتن این دارو ها اصلا مناسب من نیست.

الان سه ماهه که از اون روز می گذره و من تعداد غش کردن هام یک سوم شده.

حال کلیم هم روز به روز داره بهتر میشه. یکی از بهترین کلینیک های فشار خون بود که توی کل عمرم رفتم.


دیجیتال مارکتینگ، متحول کننده زندگی ها

سلام، دو سال پیش من صاحب یک مغازه توی خیابون احمدآباد مشهد بودم که اون موقع سوپر مارکتش کرده بودم. اون مغازه رو 7 ساله دارم ولی دو سال پیش بود که همه چی عوض شد. خیلی زود نمی رم سراغ اصل مطلب. بذارید یکم توضیح بدم به اصل مطلب هم می رسیم. با همون سوپر مارکت کوچیک سر می کردیم (من و خانوادم) تا این که دلار ررفت بالا و همه چیز گرون شد. مشکلات مالی ریختن روی سرمون. به حدی رسیده بودیم که نمی تونستم یک لباس برای پسرم بخرم. یعنی پولش رو داشتم که بخرم ولی به بعدش که فکر می کردم که میخوام چیکار کنم. نمی شد دیگه.

تصمیم گرفتم کسب و کارم رو رونق بدم اما با کدوم پول؟!

با خیلی ها خواستم شریک بشم اما هیچ کس به خاطر موقعیت مالی من حاضر به این که شریک بشه باهام نبود. جتی به چند نفر گفته بودم شما سرمایه رو بده، کار از من. اما بازم کسی قبول نکرد.

تصمیم گرفتم که با یک آژانس دیجیتال مارکتینگ قرارداد ببندم و قرار داد جوری باشه که شریک من باشن و یک درصدی از مغازه و سود مال اونا باشه. خیلی گشتم تا همچین آژانس پیدا کنم اما هیچ کدوم از این آژانس ها قبول نمی کردن. خیلی نا امید شده بودم تا این که یک آژانس دیجیتال مارکتینگ نوپا پیدا کردم. وقتی شرایطم رو براشون توضیح دادم، خیلی سخت اما قبول کردن.

با کمک اون آژانس، از پراید رسیدم به پرادو و از خانه 75 متری به خوبه 300 متری.

همچنین الان صاحب یک سری فروشگاه زنجیره ای هم هستم. یک بخش از فروشگاهمم مال این آژانس هستش. خیلی خوشحالم که باهاشون کار کردم. خیلی...


بهترین کلینیک فشار خون در مشهد

سلام، من از دوران نوجوونیم که تقریبا فکر کنم 16 سالم بود، با مشکل فشار خون دست و پنجه نرم میکردم. اولین باری که غش کردم فکر کنم 16 سالم بود. وقتی منو بردن درمانگاه که علت غش کردنمو بدونن، دکتر علت غش کردنم رو فشار پایینم دونستن و گفتن علت صد در صد همینه. تا جایی که یادمه اون شب رو کلا توی درمانگاه بستری بودم. اونجا بود که با یک دکتر خیلی خوب آشنا شدم. و تقریبا تا سه سال دکترم همون آقا بودن. اون موقع خونه‌ی ما توی خیابون امامت مشهد بود. یک مدت گذشت تا اینکه پدر مامانم یعنی پدر بزرگ مادریم فوت کردن و یک خونه داخل خیابون طبرسی مشهد بهمون ارث رسید. راستی اینم نگفتم که ماادر من تک فرزندن و همه‌ی ارث مال خانواده ما بود. این حرفا راجع ارث و میراث رو از روی خوشحالی نمیزنم چون پدربزرگی که خیلی دوستشون داشتم فوت کردن. مدتی گذشت تا مادرم با فوت پدرش کنار اومد. پدر خودم موقعی که خواشتن کارای ارث رو شروع کنن متوجه شدن که پدر بزرگم یک خونه داخل خیابون طبرسی داشته که برای ما به ارث گذاشته. ماام چون خونه‌ی امامتمون اجاره‌ای بود گفتیم میریم و داخل همون خونه در خیابون طبرسی زندگی میکنیم. تقریبا دو ماه گذشته بود از وقتی که ما اونجا توی طبرسی بودیم که من غش کردم. دکتر قبلیم داخل خیابون امامت بود و اگه میخواستیم بریم اونجا خیلی طول میکشید. مامان و بابام اینجا ریسک نکردن و سریع منو بردن یک کلینیک به نام کلینیک طبرسی. اونجا نصف یک روز بستری بودم. بعدش قبل اینکه مرخص بشم، دکتر اومدن و باهام صحبت کردن. از اینکه سه سال پیش دکتر قبلیم بودم ناراحت بودم. چون اینقدر این دکتر کلینیک طبرسی خوش برخورد و منظم بودن که آدم هرطور شده جذبشون میشه. از دانایی و دانسته هاشون در حوزه پزشکی که دیگه نگم براتون. اینقدر خوب منو راهنمایی کردن که الان 5 سال گذشته و هر چند وقت یکبار که میرم پیششون با خنده میگن تو از دست من خسته نشدی که همش میای اینجا؟ منم میگم مگه میشه از شما خسته شد؟!

الان 24 سالمه و از سن 19 سالگیم پیش این دکتر میومدم. از اینکه الان 5 سال شده که پیش این دکترم خوشحالم، اما از اینکه 3 سال قبلشو ایشون رو نمیشناختم ناراحتم.

کلا از وقتی من اومدم پیش این دکتر توی کلینیک طبرسی حالمم خیلی بهتر شده. چون داروهایی که بهم میدن خیلی بهتر شده. به نظرم بهترین مکان برای درمان فشار خون، کلینیک فشار خون طبرسی هستش و بهترین پزشک، متخصص درمانگاه طبرسی هستش.